تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
زبان انگلیسی
https://avalpack.com
سئو سایت و طراحی سایت پزشکی
خرید آجیل
همکاری در فروش
دانلود سریال
لوله‌ پلی‌ اتیلن




وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعْدِ ٱلذِّكْرِ أَنَّ ٱلْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ ٱلصَّـٰلِحُونَ [٢١:١٠٥] و ما در زبور -پس از تورات- نوشته‌ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد. مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام) s
مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام)
ظهور امام مهدی عج مصر فصل هفدهم : مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام) الكتاب :دانشنامه امام مهدى(عليه السلام)    |    القسم : كتب مفيدة للشيخ وغيره
نوشته شده در تاريخ یکشنبه 3 شهریور 1392 توسط محمدنبی مرادقلی | نسخه قابل چاپ | تعداد بازدید 118 بار
فصل هفدهم : مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام)
الكتاب : دانشنامه امام مهدى(عليه السلام)    |    القسم : كتب مفيدة للشيخ وغيره    |    القرآء : 1834

فصل هفدهم

          مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام)

      احاديثى در خصوص مصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام) وارد شده است اما احاديث ضعيفى نيز دارد . برخى مربوط به جنبش فاطمى ها و ورودشان به مصر و سرزمين هاى شام است كه برخى راويان آنها را با احاديث مربوط به خروج سفيانى و ظهور مهدى(عليه السلام)آميخته اند . برخى از اين احاديث صحيح است و اهالى مصر و نجيبان مصرى را كه از ياران ويژه امام مهدى اند ، ستوده اند و مى گويند : امام مهدى(عليه السلام) مصر را منبر جهانى اسلام مى كند.

     نمونه اى از اين احاديث را بيان مى كنيم :

     به نقل از فتح البارى 13/277 گذشت : ابو نعيم از طريق كعب الاحبار آورده است كه مادر دجال ، وى را در « قوص » از مناطق مصر ، به دنيا مى آورد . بين به دنيا آمدن تا خروجش سى سال طول مى كشد .

     نگارنده : مقصود « كعب » از اين گفته نادرست ، آن است كه به نظر آنها « دجال » پادشاه يهوديان است و مانند موسى(عليه السلام) در مصر متولد شده و بنى اسرائيل را رهبرى مى كند . اين مطلب در فصل دجال گذشت .

     نيز حاكم 4/462 از كعب الاحبار پيشگويى دروغينى را درباره ويران شدن مصر روايت كرده است : جزيرة العرب از خرابى ايمن است ، تا ارمنستان خراب شود . مصر از خرابى ايمن است تا جزيرة العرب خراب گردد . كوفه از خرابى ايمن است تا مصر خراب شود . نبردى نخواهد بود تا كوفه خراب شود و شهر كفر فتح نمى شود تا نبرد رخ دهد ، دجال خروج نمى كند تا شهر كفر فتح شود .

     نگارنده : اين حديث ، از دروغ هاى « كعب » است . گفته شد كه وى بين مسلمانان شايعه كرد كه دجال بلافاصله پس از فتح قسطنطنيه خروج مى كند و مكه و مدينه خراب مى شوند ; همچنين مصر و سرزمين هاى مسلمانان ويران مى گردد . « كعب » در ترويج دروغ هايش در ستايش شام و نكوهش حجاز و مصر و عراق كوشا بود و گفته هايش توسط شاگردانش به احاديث نبوى تبديل شد، از جمله حديث ابن عمر كه پيامبر فرمود: ابليس وارد عراق شد و در آنجا قضاى حاجت كرد ، بعد وارد شام شد اما وى را از آنجا راندند ، سپس به مصر رفت و آنجا تخم گذاشت كه جوجه شد ، سپس بساطش را آنجا گستراند ! در روايت ابن عساكر آمده است : بر آنجا تكيه زد .

     به روايت طبرانى در اوسط 6/286 و معجم الكبير 12/262 ; ابن عساكر در تاريخ دمشق 1/99 از اياس بن معاويه كه رسول خدا فرمود : خدا به خاطر من براى شام و اهالى اش ضامن شد اما ابليس به عراق رفت و در آنجا تخم گذاشت كه جوجه شد ، سپس به مصر رفت و بساطش را گستراند و تكيه زد !

     نيز فرمود : كوه شام ، كوه پيامبران است . در /317 و 318 آمده است : سپس وارد شام شد اما وى را راندند، تا به « بُساق »(1) رسيد .

     زوائد 10/60 روايت را توثيق كرده ، ابن جوزى در الموضوعات 2/57 ]= احاديث جعلى[ بيان كرده و ضعيف شمرده است .

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عقبه بُساق ، چنان كه در معجم البلدان 1/413 است ، در راه مصر است .

 

 

     در جواهر التاريخ 2/390 گفتيم كه راويان خلافت با تعصب نسبت به شام و بنى اميه بار آمدند و تربيت شدند ، حديث صحابى جليل عمرو بن حمق خزاعى را در ستايش مصر ، به رغم آن كه عالِمانشان حديث وى را صحيح مى دانستند ، نپذيرفتند . در مستدرك حاكم 4/448 آمده است كه عمرو بن حمق از رسول خدا نقل كرده است : فتنه اى خواهد بود كه سالم ترين مردم ( يا فرمود : بهترين مردم ) در آن ، سپاه غربى است ، از اين رو به مصر آمدم . معجم الأوسط طبرانى 8/315 ; بخارى در تاريخ الكبير 6/313 . . .

     به نظر سنى ها ، هر چه كه معاويه و كعب الأحبار درباره برترى شام و اهالى آن بر جهان گفته ، صحيح است !

     سيوطى در شرح بر صحيح مسلم 4/513 آورده است : طبرانى روايت كرده و حاكم آن را صحيح دانسته كه عمرو بن حمق مى گويد كه رسول خدا فرمود : فتنه اى خواهد بود كه سالم ترين مردم در آن سپاه غربى است . ابن حمق گفته است : بدين سبب مصر را بر مناطق شما ترجيح دادم !

     « محمد بن ربيع جيزى » روايت را در مسند الصحابه آورده و گفته كه وارد مصر شدند و افزوده است : شما سپاه غربى هستيد . اين حديث ، فضلى براى مصر در بيان ملت اسلام است كه گرفتار فتنه هاى اندك بوده ، در طول مدت تاريخ اسلام ، بى بلا بوده اند و مصر دچار ناملايماتى كه به ديگر مناطق رسيد ، نشد و همچنان معدن دانش و دين ماند و سرانجام مركز خلافت و محل كوچ همگان شد ! اكنون پس از مكه و مدينه ، هيچ سرزمينى مانند مصر در ظاهر ، شعائر و نمودهاى دينى آشكار و برجستگى ندارد !

 

نجيبان مصر ، وزيران امام مهدى

     الغيبه طوسى /284 از جابر جعفى از امام باقر(عليه السلام) آورده است : بين ركن و مقام ، سيصد و اندى ، به شمار جنگجويان بدر با قائم(عليه السلام) بيعت مى كنند . در ميان آنها نجيبانى از مصر، ابدالى از شام و نيكانى از اهالى عراق وجود دارند . تا زمانى كه خدا بخواهد ، آنجا مى ماند . به نقل از الغيبه ، اثبات الهداة 3/517 ; بحار 52/334 .

     الفائق زمخشرى 1/87 و تهذيب ابن عساكر 1/62 از على(عليه السلام) آورده است: قله اسلام، كوفه; هجرتگاه ، مدينه ; نجيبان از مصر و ابدال از شامند ، كه اندكند .

     ص 63 : ابدال از شام ، نجيبان از مصر و نيكان از اهالى عراقند .

     نگارنده : اين حديث فضيلت بزرگى براى مصر و اهاليش است ، چون اصحاب مهدى(عليه السلام) كه سيصد و سيزده نفرند ، همگى مقام بزرگى دارند . پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)اينها را ستايش كرده اند و در دولت عدل الهى ، حاكمان جهانند . روايتى در منابع شيعى دلالت دارد كه وقتى امام به شام مى رسد ، پرچم هاى مصرى ها خدمت امام مى رسند و با ايشان بيعت مى كنند ، يعنى پس از پيروزى امام در جنگ قدس ، يا پيش از آن !

     در ارشاد /360 امام رضا(عليه السلام) فرمود : گويا پرچم هاى سبز رنگى از مصر را مى بينم كه در سرزمين شام با مهدى كه صاحب وصايا]ى پيامبران [ است ، مى پيوندند . به نقل از ارشاد ، كشف الغمه 3/251 ; صراط المستقيم 2/250

 

امام مهدى وارد مصر مى شود و آنجا را مركز تبليغات جهانى خود مى كند

     منابع ما ( شيعى ) از امير مؤمنان(عليه السلام) روايت كرده اند كه فرمود : منبرى در مصر خواهم ساخت و دمشق را سنگ سنگ خراب خواهم كرد . يهوديان را از مناطق عربى بيرون و عرب را با اين عصايم ادب خواهم كرد .

     راوى ( عبايه اسدى ) مى گويد كه عرض كردم : اى امير مؤمنان ! گويا مى فرمايى كه پس از شهادتت زنده مى شوى ! فرمود : هيهات ، اى عبايه ! سخنم را نفهميدى و ذهنت جاى ديگر رفت ! مردى از نسل من آن را انجام مى دهد ، يعنى مهدى(عليه السلام). معانى الاخبار /406 ; ايقاظ /385 ; بحار 53/60 .

     اين حديث دلالت دارد كه مهدى(عليه السلام) پس از نبردى ويرانگر با سفيانى ، دمشق را اشغال مى كند و يهوديان را كه در زمان ايشان در مناطق عربى پراكنده اند ، از آنجا بيرون مى راند و مصر را مركز تبليغات جهانى مى كند . روايت بعدى مى افزايد كه مهدى(عليه السلام)وارد مصر مى شود و اهالى به پيشواز ايشان مى روند .

     در مختصر البصائر /210 آمده است : على(عليه السلام) در يكى از خطبه هايش مهدى را توصيف كرد و فرمود : « صديق اكبر با پرچم هدايت روانه مى شود . . . آن گاه به مصر مى رود و بر فراز منبر براى مردم خطبه مى خواند . زمين به عدالت بشارت مى دهد ، آسمان باران مى بارد ، درختان ميوه مى دهد ، زمين سرسبزى اش را مى روياند و براى زمينيان زيبا مى شود . حيوانات وحشى در امان مى مانند ، تا آن حد كه مثل چارپايان در گوشه و كنار زمين مى چرند . نور علم و دانش در دل مؤمنان افكنده مى شود و مؤمنى به دانش برادرش نياز پيدا نمى كند . آن روز تأويل اين آيه است : « خدا هر يك را از گشايش خود بى نياز گرداند و خدا گشايشگر حكيم است » ( نساء/ 130 ) ر.ك : بشارة الاسلام /71

     روايتى وجود دارد كه بيانگر گنج ها و انباشته هايى از دانش و غيره براى مهدى در دو هرم مصر است .

     صدوق در كمال الدين /564 به نقل از احمد بن محمد شعرانى (از فرزندان عمار ياسر) از محمد بن قاسم مصرى آورده است كه ابن احمد بن طولون ، هزار كارگر را به مدت يك سال براى جستجوى درِ هِرَم به كار گرفت ، تا آن كه صخره مرمرينى يافت كه ديوارى پشت آن بود ولى نتوانست آن را خُرد كند . اسقفى از حبشه نوشته روى صخره را خواند كه از زبان يكى از فرعون ها نوشته شده بود : اهرام و كاخ هاى خارج از شهر را ساختم و دو هرم بنا نهادم و گنج ها و انباشته هايم را در آن جا پنهان كردم. ابن طولون گفت: در اين باره جز قائم آل محمد(عليه السلام) احدى نمى تواند كارى كند ! سپس تخته سنگ را به همان جايى كه بود برگرداند .

     نقاط ضعفى در روايت وجود دارد كه احتمالا به علت مطالبى است كه برخى راويان به آن افزوده اند ، اما نقاط قوّت قابل توجهى هم دارد .

     ابن حماد در كتابش ( الفتن ) رواياتى از « كعب » و ديگران درباره ارتباط مصر با رخدادهاى پس از خروج سفيانى و ورود اهالى غرب به مصر و شام بيان كرده است ، اما آنها روايات غير مستند هستند كه حتى اگر هم صحيح باشند ، منطبق با ورود لشكر مغرب فاطمى به مصر و شام است . ابن حماد 1/222 از عمار بن ياسر مى گويد : نشانه ظهور مهدى(عليه السلام) آن است كه تركان بر شما يورش مى آورند و خليفه شما كه اموال را جمع آورى مى كند ، مى ميرد و جانشين ضعيفى قرار مى دهد كه پس از دو سال بيعت با وى ، خلع و بركنار مى شود . همچنين قسمت غربى مسجد دمشق ، فرو مى ريزد و سه نفر در شام قيام مى كنند ، و نيز اهالى مغرب به سوى مصر خروج مى كنند ، كه حكومت سفيانى است . ابن منادى /44 و سنن دانى /78

     ابن حماد 1/285 به نقل از ارطاة مى گويد : وقتى ترك ها و روميان جمع شوند و قريه اى در دمشق و ديوار غربى مسجد دمشق فرو ريزد ، در شام سه پرچم برافراشته مى شود ، ابقع(1) ، اصهب(2) و سفيانى . مردى دمشق را محاصره

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابقع در چهره آبله دارد .

2 ـ اصهب ، نام شير است و زردگون است .

 

مى كند اما وى و همراهانش كشته مى شوند . دو مرد از فرزندان ابو سفيان شورش مى كنند كه دومى پيروز مى شود . وقتى پشتيبانان « ابقع » از مصر مى رسند ، سفيانى با سپاهش به رويارويى با آنها برمى خيزد و آن قدر ترك ها و روميان را در «قرقيسيا» مى كشد كه درندگان زمين از گوشتشان سير مى شوند .

     طوسى هم از همين نوع حديث را در الغيبه /278 به همان سند از ابن حماد به نقل از عمار ياسر آورده است كه دولت خاندان پيامبر شما در آخر الزمان خواهد بود و ظهورش نشانه هايى دارد . زمانى كه اين علائم ظاهر شد ، در جاى خود بنشينيد و هيچ كارى نكنيد تا آن نشانه ها بگذرد : وقتى كه روم و ترك به شما حمله كردند و لشكرها آراستند ، و خليفه شما ( مسلمانان ) كه كارش جمع آورى اموال بود ، جان داد و مردى درستكار به جاى او نشست ، و چند سال پس از بيعتش از خلافت بركنار شد . نابود كننده دولت آنها از همان منطقه اى است كه دولت شان در روز نخست به وجود آمد .(1) آن گاه روم و ترك به جان هم مى افتند و جنگ هاى زيادى روى مى دهد . در آن موقع كسى از قلعه دمشق صدا مى زند : واى بر ساكنان زمين از شرى كه نزديك است ! سمت غربى مسجد دمشق به زمين فرو مى رود و ديوارش فرو مى ريزد . سه نفر در شام قد عَلَم مى كنند و هر سه خواهان سلطنت هستند . يكى از آنها ابقع ( آبله رو ) ديگرى اصهب ( سرخ و سفيد ) و سومى از خاندان ابو سفيان است . وى از نهر كلب ]محلى ميان بيروت و صيدا[ مى آيد و مردم را در دمشق حاضر مى كند و غربيان به مصر حمله مى آورند. ورود آنها به مصر ، نشانه آمدن سفيانى است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابو مسلم خراسانى ، به وجود آورنده دولت بنى عباس و از خراسان بود . هلاكوخان نيز از خراسان است كه بنى عباس را منقرض مى كند .

 

 

     نگارنده : اين روايت ، به وضوح بر جنبش فاطميون مطابقت دارد اما برخى راويان با روايت سفيانى آن را اشتباه گرفته اند ، بنابراين نمى توان ثابت كرد كه سفيان رابطه و كششى به مصر دارد . روايات ديگرى هم از مصر در عصر ظهور سخن مى گويد اما يا مستند نيست و يا مربوط به رخدادهايى است كه اتفاق افتاده و گذشته است ; مانند روايات بحران اقتصادى در حجاز به سبب منع واردات مواد غذايى از مصر ; اگر اين روايت صحيح باشد ، به سده هاى نخستين مربوط مى شود كه مصر تأمين كننده مواد غذايى حجاز بود اما راويان آن را با احاديث امام مهدى آميخته اند . همچنين مانند روايت احمد 2/262 از ابوهريره كه رسول خدا فرمود: عراق پيمانه قفيز و درهمش را منع مى كند، شام مُد و دينارش را ; مصر اِردب ]= پيمانه غلات[ و دينارش را و به سر جاى اولى برمى گرديد كه شروع كرده بوديد ( سه بار فرمود ) ابو هريره مى گويد : گوشت و خون ابو هريره بر اين مطلب گواهى است !

     مانند آن را مسلم 4/2220 آورده ; ابو داود 3/166 ، بيهقى در سنن 9/137 ; دلائل النبوة 6/329 همگى به نقل از ابو هريره و . . .

     ملاحم ابن منادى/33 از ابوذر آورده است كه پيامبر فرمود: پس از يك سلطان در مصر، مردى از بنى اميه مى آيد ، اما بر حكومتش چيره مى شوند و آن را از وى مى گيرند . او به روم فرار مى كند و روميان را به طرف مسلمانان مى كشاند ، و اين نخستين نبرد است .

     تهذيب ابن عساكر 4/147 مى گويد : ديگران از وليد روايت كرده اند و ابونجم را بين حسان و ابوذر ، وارد كرده و در روايت افزوده است : مردى از بنى اميه در مصر خواهد بود .

     ر.ك : الجامع الصغير 2/63 از رويانى و ابن عساكر ; الحاوى 2/91 ; المعجم الأوسط 9/56 .

     نگارنده : علاوه بر اشكال در سند ، اين مطلب ، شايد رخدادى باشد كه واقع شده و تمام گرديده است اما منافى فرمايش پيامبر نيست كه فرمود : اين نخستين نبرد است ، يعنى از جمله رخدادهاى مربوط به ظهور مهدى است .

به این مطلب امتیاز بدهید:  1  2  3  4  5 

موضوعات مرتبط با این مطلب : مصردراخرالزمانمصر در عصر ظهور امام مهدى(عليه السلام)
____________________________________________________
برچسب ها:
،،
.: Weblog Themes By blogskin.ir :.